تولد یک سالگی جوانان وارث زمین

ما بر آنیم که بباریم
بر این زمین گریان

ما بر آنیم که بباریم
بر این شهر ز دوستان

ما بر آنیم که مبرا سازیم
زندگی حال و آینده خود را از بداخلاقی ها و کج خلقی ها، که هرچه هست و نیست میراث زمینی مان را به یغما نبرد.
قدم به میراث زمین گذاشتیم، قدم به طبیعت، کوه، جنگل، ساحل، درختان، دریا، در یک راه، هم قدم، با هم، در کنار هم.
کوشیدیم نشان دهیم به این شهر، بلای خاموشی که لحظه به لحظه به زندگی مان می آید. گذشته را همه دیدیم، حال را ما گفتیم تا آینده را دریابید. همه کوشیدیم پاک کنیم چه کنیم که اینده نزدیک تر از ثانیه هاست.
ما بر آنیم که بباریم

باریدیم یک سال بی مهابا
در کنار مشکلات، دشواری ها، شادی ها، غم ها. دیدیم غصه دار شدیم و شنیدیم خندیدیم اما از این راه در نماندیم. شستیم با قدرت خود، هرچه شد، هرچه توان این بارش بود. شنیدیم و گفتیم، شنیدیم و عمل کردیم، شنیدیم و پند گرفتیم، شنیدیم و باز ننشستیم در این راه و باز یک سال باریدیم

ما بر آنیم که بباریم
همچنان خواهیم بارید

خوشبینم به این خانواده
به این مردمم
به این شهرم
به این شهروندانم
ما بر آنیم که بباریم و میباریم

تولدت مبارک یار یک ساله من
عضو کوچک خانواده وارث زمین

   *محمد رحیمی*

https://telegram.me/joinchat/BUOCOj8jVdp5rym2E84pRA